ما زندران
با توجه به پژوهش های باستان
شناسی در دوغاز ((کمر بند)) و ((هوتو)) در بهشهر سابقه سکونت در استان
مازندران به هفتاد و پنج هزار سال می رسد . البته به دلیل عدم بررسی منظم و
مستمر باستان شناسی ، تاریخ زندگی انسان و سیر تدریجی تمدن در مازندران که
به دوران علف خوارگی و پیش از عصر یخبندان مر بوط می شود ، به طور دقیق
مشخص نشده است.
با این حال تا سال 1320 هجری شمسی ، از تعداد ساکنان
مازندران اطلاع دقیق و آمار رسمی نداریم . طبق نخستین آمار رسمی سال 320 ه .
ش ، مازندران450/000 نفر ( با تراکم40 نفر در هر کیلومتر مربع ) جمعیت
داشت . براساس نتایج سر شماری سال 1385 ش ، جمعیت استان ،2/898/759 نفر
(1/457/215مرد ،1/441/544زن ) است.
اقتصاد استان مبتنی بر سه بخش
کشاورزی ، صنعت و خدمات است .استان یکی از قطب های اصلی کشاورزی ایران
(زراعت ، جنگل داری ، باغداری ، دامداری و شیلات) است و 36/5% مردم در
زمینه کشاورزی ، شکار و . . . فعالیت می کنند . محصولات عمده استان عبارتند
از : برنج ، گندم ، الیاف ، توتون ، پنبه ،کنف ، سویا ، جو ، کلزا ، چای ،
آفتابگردان ، نیشکر ، ابریشم ، علوفه های دامی و . . . محصولات باغی استان
، پرتقال ، انار ، کیوی ، نارنج ، نارنگی ، لیمو و . . . است. دامداری
استان نیز شامل پرورش گاو و گوسفند به ویژه گوسفند زل، گاو میش ، بز ، اسب ،
پرورش طیورخانگی و . . . است. چند گارگاه صنایع دستی در استان (خدماتی -
آموزشی مشغول فعالیت هستند. مهمترین صنایع دستی ، گلیم بافی ، قالی بافی،
مصنوعات چوبی ، تولیدات پشمی ، پارچه بافی ، سوزن دوزی ، سفالگری و سرامیک ،
نمد مالی و . . . است. مردم مازندران به زبان مازندرانی( تبری) و نیز زبان
فارسی تکلم می کنند .زبان مازندرانی باز مانده زبان ایرانیان قدیم (پارسی
میانه)است و تقریبا با تفاوتهایی در لهجه در تمامی نواحی استان متداول است.
در غرب مازندران زبان تبری با زبان گیلکی آمیختگی پیدا کرده است . درباره
وجه تسمیه مازندران و طبرستان اتفاق نظر وجود ندارد . استان مازندران کنونی
بخش کوچکی از سرزمین پهناوری بود که مورخان و جغرافی نویسان آن را با نام
های پشتخوارگر ، فرشواد گر و پذشخوارگر یاد کرده اند .ابن اسفندیار مولف
کتاب تاریخ طبرستان ، حد آنرا در آذر بایجان ، سر ، طبرستان ، گیل دیلم ،
ری ، قومش ، دامغان و گرگان می داند . ازین نام در منابع متعدد دوره
هخامنشی ، اشکانی، ساسانی ودوره اسلامی سخن گفته شده است . با این تفاوت که
به مرور زمان کم کم از سمت غرب(گیلان) و شرق (گرگان یا جرجان) ازین محدوده
وسیع جغرافیای جدا می شود و نواحی باقی مانده در میان آنها نام رویان ،
مازندران و طبرستان می گیرد. برخی مورخان اسلامی ، طبرستان را بر گرفته از
طبر(یا تبر)+ ستان(پسوند مکان) دانسته اند به نوشته آنها ، چون مردم
طبرستان از تبر برای شکستن هیزم استفاده می کردند محل سکونت آنها به
طبرستان (تبرستان ) معروف شد . سید ظهیر الدین مرعشی ، طبر را به زبان طبری
،کوه می داند. به نظر می رسد که طبرستان از نام تپور اخذ شده است . تپور
ها قومی بودند که همراه آمارد ها (مارد ، مردها) قبل از ورود آریایی ها در
این استان زندگی می کردند . از اینرو طبرستان یا تپورستان در آغاز به
سرزمین ویژه تپور ها گفته می شد . این نام به مرور زمان به گونه تپر و تبر ،
در دوره اسلامی به گونه طبر در آمد.
در باره ریشه واژه مازندران و نیز
تاریخ پیدایش و دگر گونی آن اختلاف نظر وجود دارد . سید ظهیر الدین مرعشی
مانند ابن اسفندیار معتقد است مازندران به سبب واقع شدن در داخل کوه موز و
به قولی ، واقع شدن در دیوار ی که مازیار را از جاجرم تا جیلان (گرگان تا
گیلان) کشیده مازاندرون یعنی سرزمین واقع در آن ، می نامند . به نظر می
رسدکه از آغاز سده هفتم هجری قمری و در روزگار تاخت و تاز مغولان کم کم نام
مازندران جانشین نام کهن تر طبرستان شد و تا امروز پایدار و باقی مانده
است. تاریخ مازندران با فراز و فرود های زیادی همراه بود . متاسفانه در
باره اوضاع تاریخی مازندران پیش از اسلام اطلاع کمی داریم ،کناره دریای
مازندران در زمان هخامنشیان ، ایالت (ساتراپ) پانزدهم و به روایتی ایالت
یازدهم بود. اسکندر مقدونی در تصرف مازندران با مشکلات زیادی مواجه شد و
تلفات بسیاری داد . در روزگار فرهاد اول (اشک پنجم) آماردها دو باره شورش
کردند ولی او شورش را به شدت سر کوب کرد و تیره آماردها (مردها) در تاریخ
مازندران نامی شنیده نشد و به دنبال آنها طبری ها در طبرستان ماندگار شدند .
اردشیر ساسانی ، گشنسب شاه موروثی طبرستان و سرزمین های مجاور را در سمت
خود ابقاء کرد . در سالهای اولیه ورود مسلمانان ، پیشرفت آنها در مازندران
به دلائلی در مازندران بسیار کند بود و فقط در جلگه ها توانستند پیروزی
هایی به دست آورند و مناطق کوهستانی همچنان در دست حاکمان محلی بود .
مازندران به دلیل موانع طبیعی و صعب العبور بودن و وجود کوه و جنگل نیز دور
بودن از مرکز خلافت خلفای فاجر اموی و عباسی ، مورد توجه علویان قرار گرفت
.با قیام حسن بن زید داعی کبیر در روز پنج شنبه 27 رمضان 250 ، در کلار و
چالوس و پیوستن مردم طبرستان به او ، تاریخ این سرزمین وارد مر حله جدیدی
شد . حکومت سیاسی - مذهبی علویان زیدی مذهب ، در طبرستان موجب هموار شدن را
ه نفوذ قطعی اسلام در این سرزمین شد و مشکلی که خلفای بنی امیه و بنی
عباسی نتوانستند حل کنن ،آنها به انجام رساندند. از دیگر سلسله های شیعی
مازندران ، سلسله سادات مرعشی است که به وسیله میر قوام الدین مرعشی و با
قیام علیه کیا افراسیاب چلاپی در شهر آمل صورت گرفت. حکومت مرعشیان از سال
760 در مازندران آغاز شد و با شکست سید کمال الدین مرعشی از امیر تیمور گور
کانی در سال 795 .ق به پایان رسید . حکومت سادات مرعشی در مازندران بر
مبنای ترویج مذهب شیعه اثنی عشری و مبارزه علیه ظلم و جور موجود جامعه و
نجات فقرا و ضعفا و ایجاد قسط اسلامی در جامعه بود .
مازندران از آغاز
تا زمان صفویه به صورت حکومت های ملوک الطوایفی اداره می شد تمام حاکمان
محلی سلسله ها نظیر، گشنسب ، زرمهر ، گیل گاو باره ، دابویه، غار نوندی ،
باوندیان، باوندیان کینخواریه و . . . خود را مستقل از حکومت مرکزی ایران
می دانستند. این شیوه حکومتی تا زمان شاه عباس اول صفوی ادامه داشت تا این
که شاه عباس که از طرف مادرش فخر النسا بیگم به خاندان مرعشی مازندران می
رسید توجه خاصی به این سرزمین کرد. با مرگ میر سلطان مرادخان مرعشی به علت
بیماری درسال 1003 . ق سلسله سادات مرعشی (مرحله دوم)منقرض شد و بعد ازین
مازندران زیر نظر مستقیم استانداران صفوی و همگام با دیگر نواحی تحت لوای
حکومت مرکزی قرار گرفت و از حالت ملوک الطوایفی خارج شد .