مجله پارسی78 | parsi78.com

پارسیان پارسی علمی دانش فناوری سرگرمی و...

مجله پارسی78 | parsi78.com

پارسیان پارسی علمی دانش فناوری سرگرمی و...

ازدواج‌ محمد ( ص‌ )

ازدواج‌ محمد ( ص‌ )

وقتى‌ امانت‌ و درستى‌ محمد ( ص‌ ) زبانزد همگان‌ شد ، زن‌ ثروتمندى‌ از مردم‌ مکه‌ بنام‌ خدیجه‌ دختر خویلد که‌ پیش‌ از آن‌ دوبار ازدواج‌ کرده‌ بود و ثروتى‌ زیاد و عفت‌ و تقوایى‌ بى‌ نظیر داشت‌ ، خواست‌ که‌ محمد ( ص‌ ) را براى‌ تجارت‌ به‌ شام‌ بفرستد و از سود بازرگانى‌ خود سهمى‌ به‌ محمد ( ص‌ ) بدهد . محمد ( ص‌ ) این‌ پیشنهاد را پذیرفت‌ .

خدیجه‌ " میسره‌ " غلام‌ خود را همراه‌ محمد ( ص‌ ) فرستاد . وقتى‌ " میسره‌ " و " محمد " از سفر پر سود شام‌ برگشتند ، میسره‌ گزارش‌ سفر را جزء به‌ جزء به‌ خدیجه‌ داد و از امانت‌ و درستى‌ محمد ( ص‌ ) حکایتها گفت‌ ، از جمله‌ براى‌ خدیجه‌ تعریف‌ کرد : وقتى‌ به‌ " بصرى‌ " رسیدیم‌ ، امین‌ براى‌ استراحت‌ زیر سایه‌ درختى‌ نشست‌ . در این‌ موقع‌ ، چشم‌ راهبى‌ که‌ در عبادتگاه‌ خود بود به‌ " امین‌ " افتاد . پیش‌ من‌ آمد و نام‌ او را از من‌ پرسید و سپس‌ چنین‌ گفت‌ : " این‌ مرد که‌ زیر درخت‌ نشسته‌ ، همان‌ پیامبرى‌ است‌ که‌ در ( تورات‌ ) و ( انجیل‌ ) درباره‌ او مژده‌ داده‌اند و من‌ آنها را خوانده‌ام‌ " .

خدیجه‌ شیفته‌ امانت‌ و صداقت‌ محمد ( ص‌ ) شد . چندى‌ بعد خواستار ازدواج‌ با محمد گردید . محمد ( ص‌ ) نیز این‌ پیشنهاد را قبول‌ کرد . در این‌ موقع‌ خدیجه‌ چهل‌ ساله‌ بود و محمد ( ص‌ ) بیست‌ و پنج‌ سال‌ داشت‌ . خدیجه‌ تمام‌ ثروت‌ خود را در اختیار محمد ( ص‌ ) گذاشت‌ و غلامانش‌ رانیز بدو بخشید . محمد ( ص‌ ) بیدرنگ‌ غلامانش‌ را آزاد کرد و این‌ اولین‌ گام‌ پیامبر در مبارزه‌ با بردگى‌ بود . محمد ( ص‌ ) مى‌خواست‌ در عمل‌ نشان‌ دهد که‌ مى‌توان‌ ساده‌ و دور از هوسهاى‌ زود گذر و بدون‌ غلام‌ و کنیز زندگى‌ کرد . خانه‌ خدیجه‌ پیش‌ از ازدواج‌ پناهگاه‌ بینوایان‌ و تهیدستان‌ بود . در موقع‌ ازدواج‌ هم‌ کوچکترین‌ تغییرى‌ - از این‌ لحاظ - در خانه‌ خدیجه‌ بوجود نیامد و همچنان‌ به‌ بینوایان‌ بذل‌ و بخشش‌ مى‌کردند .

حلیمه‌ دایه‌ حضرت‌ محمد ( ص‌ ) در سالهاى‌ قحطى‌ و بى‌ بارانى‌ به‌ سراغ‌ فرزند رضاعى‌اش‌ محمد ( ص‌ ) مى‌آمد . محمد ( ص‌ ) عباى‌ خود را زیر پاى‌ او پهن‌ مى‌کرد و به‌ سخنان‌ او گوش‌ مى‌داد و موقع‌ رفتن‌ آنچه‌ مى‌توانست‌ به‌ مادر رضاعى‌ ( دایه‌ ) خود کمک‌ مى‌کرد . محمد امین‌ بجاى‌ اینکه‌ پس‌ از در اختیار گرفتن‌ ثروت‌ خدیجه‌ به‌ وسوسه‌هاى‌ زودگذر دچار شود ، جز در کار خیر و کمک‌ به‌ بینوایان‌ قدمى‌ بر نمى‌داشت‌ و بیشتر اوقات‌ فراغت‌ را به‌ خارج‌ مکه‌ مى‌رفت‌ و مدتها در دامنه‌ کوهها و میان‌ غار مى‌نشست‌ و در آثار صنع‌ خدا و شگفتیهاى‌ جهان‌ خلقت‌ به‌ تفکر مى‌پرداخت‌ و با خداى‌ جهان‌ به‌ راز و نیاز سرگرم‌ مى‌شد .

سالها بدین‌ منوال‌ گذشت‌ ، خدیجه‌ همسر عزیز و باوفایش‌ نیز مى‌دانست‌ که‌ هر وقت‌ محمد ( ص‌ ) در خانه‌ نیست‌ ، در " غار حرا " بسر مى‌برد . غار حرا در شمال‌ مکه‌ در بالاى‌ کوهى‌ قرار دارد که‌ هم‌ اکنون‌ نیز مشتاقان‌ بدان‌ جا مى‌روند و خاکش‌ را توتیاى‌ چشم‌ مى‌کنند . این‌ نقطه‌ دور از غوغاى‌ شهر و بت‌ پرستى‌ و آلودگیها ، جایى‌ است‌ که‌ شاهد راز و نیازهاى‌ محمد ( ص‌ ) بوده‌ است‌ بخصوص‌ در ماه‌ رمضان‌ که‌ تمام‌ ماه‌ را محمد ( ص‌ ) در آنجا بسر مى‌برد . این‌ تخته‌ سنگهاى‌ سیاه‌ و این‌ غار ، شاهد نزول‌ " وحى‌ " و تابندگى‌ انوار الهى‌ بر قلب‌ پاک‌ " عزیز قریش‌ " بوده‌است‌ . این‌ همان‌ کوه‌ " جبل‌ النور " است‌ که‌ هنوز هم‌ نور افشانى‌ مى‌کند .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد